آیا واقعا حق با مشتری است

همه داستان های کوتاه من

همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

آیا واقعا حق با مشتری است

صلاح الدین احمد لواسانی
همه داستان های کوتاه من همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

آیا واقعا حق با مشتری است

آيا ** حق با مشتریست ** ؟

گفتاری از: صلاح الدین احمد لواسانی

*************************************
استاد : نظرت درمورد این جمله چیه؟
""
حق با مشتری است ""
شاگرد : یعنی تا زمانی که مشتری هست ما هستیم و موفقیت و پیشرفت و درآمد و آینده ما رو تک تک مشتری هامون شکل میدن ، یعنی ما بدون مشتری : ورشکستگی، پس باید هرچه او می خواهد و میگوید بفروشیم
استاد : مایلی نظر من رو درمورد این جمله بدونی ?
شاگرد : صد البته
استاد : این جمله بی معنی ترین ، دروغترین و مزخرف ترین جمله در تاریخ تجارت است و اگر شما تا حالا با چنین دیدی بازاریابی می کردی ، همه تجارب وابسته به اون را بریز دور ، و همه کسانیکه این را به توآموختند ، از لیست دوستانت خارج کن ، چون :
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمین ات می زند نادان دوست
شاگرد : اگه شما بخواهید ، خلاف این جمله رو بگین ، با تمام آموخته ها و تجارب من و خیلیای دیگه مخصوصا تمامی سمینارهای بازاریابی و .... دیگه ، دارین  مخالفت می کنید و نظر جدیدی رو مطرح می فرمایید .
استاد : نه این قدیمیترین و قدرتمند ترین نظریه تجارت است که من به زبان قابل فهم  شفاف سازیش می کنم . ، همه آنچه را که گفتی جاش توی سطل زباله است . فقط با چند جمله بهت اثبات می کنم
شاگرد : بفرمایید
استاد : هر چند وقتیبرایت  شرح  دهم  ،آنقدر بدیهی بنظرمی رسد که تعجب خواهی کرد .
شما خودت برای خرید لباس تصمیم می گیری؟ یا کسی به تو کمک می کند؟
شاگرد : برای خریدش خودم تصمیم می گیرم ، ولی برای انتخابش از کسی کمک می گیرم.
استاد : شما خودت تصمیم می گیری چه رنگی و چه مدلی ، لباس بپوشی؟ یا آن کسی که به شما کمک می کند تصمیم می گیرد شما چه رنگ یا مدلی لباس بپوشید
شاگرد : نه به تنهایی ، دوستانم فقط نظر میدن . انتخاب نهایی با خودم هست.
استاد :
آیا به بازار می روید و لباس مورد نیاز را می خرید؟
شاگرد : بله به بازاار می روم و خرید می کنم.
استاد :
آیا تا بحال شده لباسی سفارش بدهید تا برایتان بدوزند
شاگر : آره ولی انگشت شمار
استاد : شما به بازار میروید و از میان تولیدات موجود مدلی را انتخاب می کنید و می خرید
شاگرد : بله
استاد : و انتخاب را حق خود می دانید بعنوان مشتری
شاگرد : بله
استاد : آیا واقعا" شما حق انتخاب دارید؟ یا بعبارت دیگر آیا حق باشمای مشتریست؟
شاگرد : حق انتخابمون بین انتخابای اوناست
استاد : پس حق شما محدود به انتخاب آنچه که آنها می گویند خوب است ، می باشد
شاگرد : به معنای واقعی تو این زمینه حق انتخاب نداریم ولی این مساله رو نمیشه به همه چی تعمیم داد
استاد : بر عکس ، به همه چیز میشه تعمیم داد . به هر چیزی که فکرش را بکنی ، همیشه حق با آنهاست ، آنها می گویند :
چه بخوری
چه بپوشی
چه ماشینی سوارشوی
چه موبایلی دست بگیری
چه نانی بجویی
همه چیز در اختیار آنان است ، حتی سلیقه تو را درانتخاب همسر اگر سودی درش باشد. تغییر خواهند داد،
رنگمو
رژ لب و گونه
رنگ کرم پودر
اسپری زیر بغل
حتی مدل دستگاه اپیلاسیون اعضای بدن
حالا بگو حق باکیست؟
شاگرد : دچار تناقض و دوگانگی شدم
استاد : نگفتی حق با کیست؟میدونی یک ساختمان نود سال ساخت رو چیکار می کنن؟ می کوبنش دوباره می سازنش .
شاگرد : منظور شما اینه که همیشه حق با تولید کننده ست؟
استاد : همیشه حق باکسانی است که نظراتشون را به جامعه و مصرف کننده دیکته می کنند ، نه لزوما تولیدکننده ، اگرکالایی دربازارموفق به عرضه نمی شود این معنی اش این نیست که حق با مشتری ست بلکه به آن معنی است . که تولید کننده راه درستی برای تحمیل آن به مشتری انتخاب نکرده .
شاگرد : این تو بعد کلان جواب میده نه تو بعد خرد و کوچیک
استاد : مثلا" ، .......... یه بعد کوچیک بگو ببینم. مثال بزن.
شاگرد : مثلا من باید تولید کننده باشم تا مشتری از بین محصولاتی که من تولید کردم انتخاب کنه
استاد : نه ..... ، اصلا اینطور نیست.
شاگرد : ولی اگه من نقش توزیع کننده رو داشته باشم چی؟ اصلا مگر این که محصول من انحصاری باشه تا مشتری محصولات منو انتخاب کنه ، ولی اگه من رقیب داشته باشم حق با مشتریه
استاد : بازاریاب خوب کسی است که بتواند بنجل ترین کالا را با بالاترین قیمت به مشتری بفروشد، سرمشتری منت بگذارد. و او را به خاطرمحبتی که بهش کرده مرهون خود سازد. اگر رقیب نداشته باشی که نمیشی تاجر یا بازار یاب ، میشی؟ .......... نه نمیشی .............. محصول انحصاری که بازاریاب نمی خواد می خواد؟ .......... شیر دولتی بیار ، .......... همه در دکونت صف می بندن ............ ما داریم درمورد رقابت تجاری و اینکه حق با کیست حرف می زنیم. ............ توی دانشگاه کسی رو دارین از بچه هاکه خیلی توی چشم باشه؟ همه دنبالش باشن ببین چه میکنه ؟
چی میپوشه ؟
چی می خوره؟
چی میخونه؟
شاگرد : آره
استاد : چند نفر؟ پسر و دختر؟
شاگرد : پسر یه نفر ولی دخترا زیادن
استاد : خب ، کفش فروش ها همیشه مدلهایی دارن که فروش نرفته ، به بیست درصد قیمت حاضرن بفروشنش ، ........... برو باهاشون قرار بزار همه موجودی فلان مدل اسپورت را می خوای ، بعد با اونایی که بچه هایی که مورد توجه هستن قرار بزار چند روز نمونه اون کفش ها رو پاشون کنن. در ازای فلان مبلغ .........
شاگرد : اونارو تبدیل به مد می کنن و چند برابر قیمت می فروشم .
استاد : بله ، دقیقا" ، ......... یه مشت بنجل رو که تا دیروز کسی نگاهش هم نمی کرد به دو برابر قیمتی که فروشنده توی مغازه التماس می کرد و نمی خریدن ......... می فروشی.
ایا هنوز هم فکر میکنی * حق با مشتریست * ؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: یک سوال مناسبآیا واقعا حق با مشتری است

تاريخ : چهار شنبه 20 آبان 1394 | 1:56 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.